گاهی مرور مسیرهایی که طی کردهایم، نهتنها چراغی بر گذشته میاندازد، بلکه راه آینده را نیز روشن میسازد. جهان ما، با شتابی بیسابقه در حال دگرگونی است؛ معادلات اقتصادی رنگ میبازند و نقش کشورها در سپهر جهانی در حال بازتعریف است، و قدرتها دیگر صرفاً جابهجا نمیشوند، بلکه در حال رسیدن به نوعی توازن تازه مبتنی بر تعامل و همزیستی هستند. جهانی که تا دیروز بر پایه سلطه و رقابت ساخته شده بود، امروز بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند همکاری، گفتوگو و منافع مشترک است. در چنین نقطهای از تاریخ، نوشتن و تحلیل کردن، تنها ثبت اتفاقات نیست؛
تلاشی است برای فهمیدن مسیر حرکت جهان، پیش از آنکه نتایجش برای همه ملموس شود.
در سال گذشته، طی چهارمقاله مجزا، تلاش کردم روندهای اقتصادی و سیاسی جهان را با نگاهی تحلیلی و آیندهنگرانه بررسی کنم. امروز که به آن تحلیلها بازمیگردم، درمییابم بسیاری از آن پیشبینیها نهتنها به واقعیت پیوسته، بلکه ابعاد و عمق آنها بیش از تصور اولیه بوده است. اکنون، با عبور از نقاط عطفی چون جنگ تعرفهها، گسترش قدرت اقتصادی چین، بحرانهای ارزی، و نقش بیبدیل شرکتها در معادلات سیاسی جهان، در شرایطی ایستادهایم که میتوان تصویر دقیقتری از چالشها و فرصتهای پیش رو ترسیم کرد. در مقاله نخست، به بررسی مثلث قدرت جهانی با محوریت آمریکا، چین و روسیه پرداخته شد و نقش شرکتها بهعنوان بازیگران اصلی اقتصاد جهانی مورد تأکید قرار گرفت. جایی که سیاست، دیگر بدون پیوندهای تنگاتنگ با اقتصاد معنا ندارد و دولتها در خدمت رشد و حمایت از شرکتهای خود قرار گرفتهاند.
برای مطالعه کامل این مقاله را دانلود نمایید .